شماره ٧٣١: اگر نه چشم من آن دلنواز باز کند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
اگر نه چشم من آن دلنواز باز کند
مرا ز هر دو جهان کيست بى نياز کند
ميان نازک او را نگاه موى شکاف
مگر به پيچ وخم از زلف امتيازکند
فغان که چشم بد آفتاب کم فرصت
امان نداد به شبنم که چشم باز کند
حيا مدار توقع ز آتشين رويى
که همچو شمع زبان در دهان گاز کند
چه فتنه ها کند آن چشم شوخ در مستى
که کار رطل گران وقت خواب ناز کند
گهر به رشته بينش ز هر نگاه کشد
به عبرت آن که درين پرده چشم باز کند
جبين گشاده به سايل کسى که برنخورد
به روى دولت ناخوانده در فراز کند
بغير مهر خموشى که مى فزايد عمر
که ديده است گره رشته را دراز کند
نشد گشايشى از زلف و خط مگر صائب
تمام کار من آن چشم نيم باز کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید