قد تو سرو چمن را پياده مى داند
رخ تو چهره گل را گشاده مى داند
کمان نرم ترا هر که چاشنى کرده است
کمان سخت فلک را کباده مى داند
بودتمام به ميزان عقل سنگ کسى
که ناقصان را برخود زياده مى داند
اگر به خاک برابر شود زبيقدرى
سخن سوار فلک را پياده مى داند
به روى تلخ ز من هرکه بگذرد صائب
دل رميده من جام باده مى داند