شماره ٦٤٨: خوشم که خرده جان صرف يار جانى شد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
خوشم که خرده جان صرف يار جانى شد
دو روزه هستى من عمر جاودانى شد
به عمر خويش تلافى نمى توان کردن
زفرصت آنچه مرا فوت در جوانى شد
فغان که لعل لب آبدار او از خط
سياه کاسه تر از آب زندگانى شد
به خنده باز مکن لب که عمر گل کوتاه
درين رياض ز تأثير شادمانى شد
در آن جهان گل رعناى باغ فردوس است
ز اشک چهره زردى که ارغوانى شد
زنخلها که رساندم درين رياض مرا
کف پرآبله قسمت ز باغبانى شد
خوشم که مايه اشکى بهم رسيد مرا
اگر چه خون دلم از حسرت جوانى شد
مرا ز گريه شب روح تازه شد صائب
نصيب خضر اگر آب زندگانى شد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید