شماره ٦٤١: جنون من ز نسيم بهار کامل شد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
جنون من ز نسيم بهار کامل شد
حذر کنيد که ديوانه بى سلاسل شد
گذشت صبح نشاطش به خواب بيخبرى
سيه دلى که ز سير شکوفه غافل شد
مرا چو نوسفران نيست چشم بر منزل
که از فتادگيم راه جمله منزل شد
قبول خلق شد از قرب حق حجاب مرا
سفيدرويى ظاهر سياهى دل شد
درآفتاب قيامت عجب که تشنه شود
به آب تيغ تو هر تشنه اى که واصل شد
ز صيد زخمى خود نيست بيخبر صياد
چگونه حسن تواند ز عشق غافل شد؟
چراغ برق نماند به زير دامن ابر
مباش امن ز ديوانه اى که عاقل شد
به چار موجه ازان کشتى تو افتاده است
که بادبان تو از دامن وسايل شد
سرم به سايه طوبى فرو نمى آيد
که نخل کشته من دست و تيغ قاتل شد
به وصل منزل مقصود مى رسد صائب
به نارسايى خود رهروى که قايل شد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید