شماره ٦٢٠: هميشه از دل من آه سرد مى خيزد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
هميشه از دل من آه سرد مى خيزد
ازين خرابه شب و روز گرد مى خيزد
دلير بر صف افتادگان عشق متاز
که جاى گرد ازين خاک مرد مى خيزد
ستاره سوختگان فيض صبح دريابند
ز سينه اى که ازو آه سرد مى خيزد
دل رميده من مى دود ز سينه برون
ز ملک هستى هرکس که گرد مى خيزد
ز تخم سوخته نشو و نما نمى آيد
کجا ز سينه من داغ و درد مى خيزد؟
زمين باديه عشق شورشى دارد
که هرکه خيزد ازو هرزه گرد مى خيزد
در آن حريم که باشد زبان شمع خموش
ز مصحف پر پروانه گرد مى خيزد
سماع اهل دل از روى شادمانى نيست
سپند از سر آتش ز درد مى خيزد
به روى خاک کشد تيغ خود چو سايه بيد
به من کسى که به قصد نبرد مى خيزد
کجا مقيد همراه مى شود صائب؟
سبکروى که چو خورشيد فرد مى خيزد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید