شماره ٦١٢: مرا ز باده گلگون دماغ مى سوزد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
مرا ز باده گلگون دماغ مى سوزد
چو لاله باده من در اياغ مى سوزد
ز مى چراغ دگرها اگر شود روشن
مرا ز باده روشن دماغ مى سوزد
به عشق لاله عذاران علاقه اى است مرا
که من کباب شوم هر که داغ مى سوزد
ز بيکسى بجز از داغ نااميدى نيست
مرا کسى که به بالين چراغ مى سوزد
برد به خرمن مقصود ره سبکسيرى
که همچو برق نفس در سراغ مى سوزد
دگر کدام گل آتشين شکفته شده است؟
که عندليب ز بيرون باغ مى سوزد
سياهى از شب عاشق نمى برد زحمت
اگرچه شب همه شب چون چراغ مى سوزد
مرا ز نشو و نما نيست بهره، ابر بهار
عبث به تربيت من دماغ مى سوزد
بود ملال به مقدار مال هرکس را
به قدر روغن خود هر چراغ مى سوزد
خيال روى که صائب مراست در دل گرم؟
که اشک چون گهر شبچراغ مى سوزد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید