شماره ٦٠٩: ز گرمى نگهت آب در گهر سوزد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
ز گرمى نگهت آب در گهر سوزد
ز خنده نمکينت دل شکر سوزد
شکر به کار مبر بيش ازين که از تب رشک
به آن رسيده که چون شمع نيشکر سوزد
ز لاله دعوى عشق سمنبران خام اوست
هزار رنگ اگر داغ بر جگر سوزد
مبر پناه به تدبير از گزند سپهر
که برق تيغ قضا اول اين سپر سوزد
ز سوز دل قلمى سر کنم که نامه من
چو شمع زير پر مرغ نامه بر سوزد
ثمر به خاک فکن آب زندگانى نوش
که باغبان قضا شاخ بى ثمر سوزد
چو آفتاب ز دل سبزه تمنا را
به يک نظر بدماند، به يک نظر سوزد
اگر نه روشنى عالم از مى است، چرا
چراغ در شب آدينه بيشتر سوزد؟
خوشا کسى که چو صائب ز گرم رفتارى
ز نقش پاى چراغى به هر گذر سوزد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید