شماره ٥٩٣: عنان آه چسان جسم ناتوان گيرد؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
عنان آه چسان جسم ناتوان گيرد؟
چگونه مشت خسى برق را عنان گيرد؟
به آه داشتم اميدها، ندانستم
که اين فلک زده هم رنگ آسمان گيرد
چه احتياج کمندست در شکار ترا؟
که چشم شوخ تو نخجير با کمان گيرد
ز شرم عشق همان حلقه برون درست
اگرچه فاخته بر سرو آشيان گيرد
مجو ز دولت نوکيسه چشم و دل سيرى
که اين هما ز دهان سگ استخوان گيرد
چو صبح، تيغ دو دم هرکه کار فرمايد
اميد هست که در يک نفس جهان گيرد
ز برق حادثه نتوان به ناتوانى جست
که آتش از شمع اول به ريسمان گيرد
اگر ز خويش تو پهلو تهى توانى کرد
چو ماه عيد رکاب تو آسمان گيرد
چنين که نيست قرارش به هيچ جا صائب
عجب که شبنم ما رنگ بوستان گيرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید