شماره ٥٣٢: گلى که از عرق شرم ديده بان دارد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
گلى که از عرق شرم ديده بان دارد
خط امان ز شبيخون بلبلان دارد
به عشق نسبت خاصى است ناتوانان را
گهر علاقه ديگر به ريسمان دارد
فراغ بال ز مرغان اين چمن مطلب
که گر هماى بود درد استخوان دارد
فغان که آينه رخسار من نمى داند
که آشنايى تردامنان زيان دارد
بجان رساند مرا داغ دوستان ديدن
چه دلخوشى خضر از عمر جاودان دارد؟
چرا ز غيرت، پروانه خويش را نکشد؟
که شمع با همه انجمن زبان دارد
وفا به وعده نکردن خلاف آداب است
وگرنه شکوه ما مهر بر زبان دارد
چه حالت است من خسته را نمى دانم
که هرچه جز دل خود مى خورم زيان دارد
لباس ماتم بلبل هميشه آماده است
به هر چمن که در او زاغى آشيان دارد
چگونه ديده صائب گهرفشان نشود؟
که رو ز ملک خراسان به اصفهان دارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید