شماره ٥٠٢: دل رميده ملول از سفر نمى گردد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
دل رميده ملول از سفر نمى گردد
فتاد هرکه به اين راه بر نمى گردد
شده است خشک چنان چشم من ز بيدردى
که از نظاره خورشيد تر نمى گردد
مشو به سنگدلى غره اى کمان ابرو
که تير آه من از سنگ بر نمى گردد
دل از عقيق لب او چگونه بردارم؟
که تشنه سير ز آب گهر نمى گردد
زمين ساده دليهاست سخت دامنگير
ز آبگينه من نقش بر نمى گردد
نمى شوند بزرگان ز پاس خود غافل
که تيغ کوه جدا از کمر نمى گردد
سراب تشنه لبان را نمى کند سيراب
که حرص جاه کم از سيم و زر نمى گردد
ز زور آب شناور نمى شود عاجز
ز باده ساقى ما بيخبر نمى گردد
بغير خون جگر باده اى درين دوران
نصيب صائب خونين جگر نمى گردد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید