شماره ٥٠١: ز مى پرستى خود لاله برنمى گردد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
ز مى پرستى خود لاله برنمى گردد
شب سياه درونان سحر نمى گردد
دميد خط و دل سخت يار نرم نشد
ز دود، ديده، آيينه تر نمى گردد
دليل راحت ملک عدم همين کافى است
که هرکه رفت به آن راه بر نمى گردد
مدار چشم اقامت ز دولت دنيا
که آفتاب ملول از سفر نمى گردد
درين محيط که از صدق مى گشايد لب؟
که چون دهان صدف پرگهر نمى گردد
ز شست صاف تو صيدى که مى گشايد لب؟
کباب تا نشود باخبر نمى گردد
مکن ز چتر مرصع به بى کلاهان فخر
که پيش تير حوادث سپر نمى گردد
درين رياض بجز آب تيشه، نخل اميد
ز هيچ آب دگر بارور نمى گردد
ز آفتاب دل ذره سرد شد صائب
دل من است که از يار برنمى گردد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید