شماره ٤٨٧: خوشا سعادت آن دل که آب مى گردد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
خوشا سعادت آن دل که آب مى گردد
که شبنم آينه آفتاب مى گردد
به آتشى است دل خونچکان من مايل
که شسته روى به اشک کباب مى گردد
مشو ز وقت ملاقات دوستان غافل
که هر دعا که کنى مستجاب مى گردد
اگرچه موى سفيدست تازيانه مرگ
به چشم نرم تو رگهاى خواب مى گردد
نه از براى تماشاست کوچه گردى من
ز بيم سوختن خود کباب مى گردد
همان که در طلبش رفته اى ز خود بيرون
درون خلوت دل بى نقاب مى گردد
فسانه مى شمرد مست، شور محشر را
کجا به چشم تو از ناله خواب مى گردد؟
تپيدن دل ما صائب اختيارى نيست
به تازيانه آتش، کباب مى گردد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید