شماره ٤٧٩: ز چهره تو نگه داغدار برگردد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
ز چهره تو نگه داغدار برگردد
نسيم، سوخته زين لاله زار برگردد
کجا به دست من افتد، که پنجه خورشيد
ز طرف دامن او رعشه دار برگردد
مدار بوسه ازان روى شرمناک طمع
که خضر تشنه ازين چشمه سار برگردد
ز مار مهره به افسون جدا نمى گردد
چگونه دل ز سر زلف يار برگردد؟
شود ز بى اثرى تازه داغ ناله من
چو نااميد کسى از شکار برگردد
نشاط رفته ز دوران مجوي، هيهات است
که سيل باز به اين کوهسار برگردد
ز برگ عيش تمنا مکن ثبات و قرار
که يک نفس ورق نوبهار برگردد
رهين منت دونان نمى توان گرديد
خوشا کسى که ازو روزگار برگردد
کلاه گوشه قدرش به خاک راه افتد
عزيزى از در هرکس که خوار برگردد
نمى شود ز مگس خيرگى به راندن دور
ز منع، سفله کجا شرمسار برگردد؟
ز عمر خضر زمانى درازتر بايد
که آب رفته به اين جويبار برگردد
فرود رود به زمين هرکه از ره باطل
به روشنايى شمع مزار برگردد
مريز رنگ اقامت درين تماشاگاه
که گل پياده درآيد، سوار برگردد
ز بيوفايى آن شوخ چشم نزديک است
که صائب از سر عهد و قرار برگردد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید