شماره ٤٧٢: شبى ستاره دولت به بام ما افتد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
شبى ستاره دولت به بام ما افتد
که از لب تو شرابى به جام ما افتد
چنين که شرم گرفته است در ميان او را
کجا رهش به غلط بر مقام ما افتد؟
سياهرويى ما نيست قابل اصلاح
ز مه گره به سر زلف شام ما افتد
لبى که رنگ نمى گيرد از فروغ سهيل
کجا به فکر جواب سلام ما افتد؟
سياه خانه نشينان لامکان دشتيم
ز ماهتاب چه پرتو به بام ما افتد؟
به کشورى که هما مرغ خانگى شده است
نشد که سايه جغدى به بام ما افتد
دلى که نقد کند نسيه قيامت را
به فکر يار قيامت خرام ما افتد
کنون که از خط مشکين سياه مست شده است
اميد هست لب او به کام ما افتد
ز نارسايى طالع نمى شود قسمت
که راه نکهت گل بر مشام ما افتد
به اختيار محال است ترک جام کنيم
مگر ز بيخودى از دست، جام ما افتد
ز خط سبز مگر تنگ شکرش صائب
به فکر طوطى شيرين کلام ما افتد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید