شماره ٢٨٧: محض حرف است که او را دهنى ساخته اند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
محض حرف است که او را دهنى ساخته اند
در ميان نيست دهاني، سخنى ساخته اند
دل روشن گهران فلکى آب شده است
تا چو تو دلبر سيمين بدنى ساخته اند
آب ده چشمى ازان سيب ز نخدان که فلک
دورها کرده که سيب ذقنى ساخته اند
گنج در گوشه ويرانه جمعى فرش است
کز زر و سيم به سيمين بدنى ساخته اند
زان غبارى که خط از لعل تو انگيخته است
هر طرف طوطى شکر سخنى ساخته اند
زلف مشکين تو بر دامن صحراى وجود
سايه افکنده، ختا و ختنى ساخته اند
در دل سنگ صنم قحط شرار افتاده است
تا به سرگرمى من برهمنى ساخته اند
زان شرارى که گرفته است هوا زآتش گل
هر طرف بلبل رنگين سخنى ساخته اند
جاى شکرست که غمهاى گرانمايه تو
با دل سوخته همچو منى ساخته اند
نقطه و دايره و قطره و درياست يکى
خودپرستان جهان ما و منى ساخته اند
آه کاين مرده دلان جامه احرامى صبح
بر تن خويش ز غفلت کفنى ساخته اند
فارغ از فکر لباسند نظر دوختگان
چون حباب از تن خود پيرهنى ساخته اند
عارفان از نظر پاک، چو شبنم صائب
زنگ آيينه دل را چمنى ساخته اند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید