شماره ٢٤٥: نقد روشن گهران در گره غم باشد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
نقد روشن گهران در گره غم باشد
سور اين طايفه در حلقه ماتم باشد
تلخى عيش بود لازم ارباب صفا
کعبه را آب ز شورابه زمزم باشد
کى به فردوس دهد چهره گندم گون را؟
هرکه در سلسله نسبت آدم باشد
نيستند اهل تجرد پسر مادر خويش
عيسى آن نيست که دلبسته مريم باشد
خون ما چيست که عشق تو بود تشنه او؟
چشم خورشيد چرا در پى شبنم باشد؟
خواب آن چشم رباينده تر از بيدارى است
پشت شمشير بتان تيزتر از دم باشد
هرکه را مى نگرى مرکز پرگار غم است
کيست در دايره چرخ مسلم باشد؟
هنرش جوهر شمشير زبانها گردد
هرکه چون تيغ درين معرکه ابکم باشد
وعده غنچه دهانان گرهى بر بادست
گرهى نيست درين رشته که محکم باشد
صائب آنان که ز انصاف مؤدب شده اند
خصم خود را نپسندند که ملزم باشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید