شماره ٢٠٠: پايم از گرمى رفتار چنان مى سوزد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
پايم از گرمى رفتار چنان مى سوزد
که دل آبله بر ريگ روان مى سوزد
وادى شوق چه وادى است که طفلى به هوس
گر کند مرکب نى گرم، عنان مى سوزد
حرم عصمت ميخانه چه دارالامنى است
شمع مهتاب به فانوس کتان مى سوزد
دل بيدار ازين صومعه داران مطلب
کاين چراغى است که در دير مغان مى سوزد
آتشين شکوه اى از لعل تو در دل دارم
که اگر لب بگشايم دو جهان مى سوزد
صبح محشر ز جگر صد نفس سرد کشيد
همچنان لقمه عشق تو دهان مى سوزد
چون به ديوان برم اين تازه غزل را صائب؟
که به يک چشم زدن کلک و بنان مى سوزد؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید