شماره ١٨٩: باد اگر پرده ز رخساره يار اندازد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
باد اگر پرده ز رخساره يار اندازد
لرزه بر دست نگارين بهار اندازد
آب آيينه ز شرم خط او چون خس و خار
هر نفس جوهر خود را به کنار اندازد
شرم رخسار تو صد پرده خونين از گل
هر سر سال به رخسار بهار اندازد
زلف رخساره خورشيد شود شبگيرم
شوق اگر سايه بر اين مشت غبار اندازد
پيشگاه حرم و دير گريبان چاک است
تا کجا غمزه او طرح شکار اندازد
گر مرا حوصله فقر نباشد چه عجب
که تهيدستي، آتش به چنار اندازد
کلک صائب چو گشايد گره از زلف سخن
تاب در نافه آهوى تتار اندازد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید