شماره ١٧٠: چند دل خون خود از دورى احباب خورد؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
چند دل خون خود از دورى احباب خورد؟
کف خاکى چه قدر سيلى سيلاب خورد؟
ترک آداب بود حاصل هنگامه مى
مى حرام است بر آن کس که به آداب خورد
شود از زخم نمايان جگرش جوهردار
هرکه از چشمه تيغ تو دمى آب خورد
تا بود دل بصفا، نفس مکدر باشد
دزد بيدل جگر خويش به مهتاب خورد
بيقرارى ز رگ جان حريصان نرود
بر سر گنج بود مار و همان تاب خورد
فتنه در سايه آن زلف سيه در خواب است
آه اگر باد بر آن زلف سيه تاب خورد
هرکه چون شبنم گل صاف کند مشرب خويش
آب از چشمه خورشيد جهانتاب خورد
روزى بى دهنان مى رسد از عالم غيب
کوزه سر بسته چو گرديد مى ناب خورد
چه کند با جگر تشنه صائب دريا؟
ريگ از چشمه سوزن چه قدر آب خورد؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید