شماره ١٣٨: کلفت از مردم آزاده شتابان گذرد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
کلفت از مردم آزاده شتابان گذرد
همچو سيلاب که بر خانه بدوشان گذرد
ديده هر که نشد باز درين عبرتگاه
روزگارش همه در خواب پريشان گذرد
خود شکن شهپر توفيق مهيا دارد
رفرف موج، سبک از سر عمان گذرد
تاج لعل از سر منصور نهندش بر سر
چون سر دار، سر هر که ز سامان گذرد
گذرد تشنه ديدار تو از روضه خلد
همچو ماتم زده کز طرف گلستان گذرد
رود از کار دو دستش ز عناندارى دل
هر که را از نظر آن سرو خرامان گذرد
قطع پيوند به دلهاى دو نيم آسان است
که سبک از سر خود پسته خندان گذرد
دل دشمن به تهيدستى ما مى سوزد
برق چون ابر ازين مزرعه گريان گذرد
رفت در بيخبرى عهد جوانى افسوس
تا بجا مانده هستى به چه عنوان گذرد
تا به کى صائب از آن جان جهان باشم دور؟
مرگ بهتر ز حياتى که به هجران گذرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید