شماره ١٣٧: هر کجا قصه آن طره و کاکل گذرد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
هر کجا قصه آن طره و کاکل گذرد
موج آشفتگى از دامن سنبل گذرد
که گذشته ازين باغ، که تا دامن حشر
عرق شرم ورق بر ورق گل گذرد
دامنش در گرو خار ندامت ماند
شوخ چشمى که ز عاشق به تغافل گذرد
دامن حسن غيور تو ازان پاکترست
که تمناى تو در خاطر بلبل گذرد
ننهم پاى ارادت به حريمى که در او
حرف طول امل و عرض تجمل گذرد
گريه حسرت ما از سر افلاک گذشت
سيل پرزور چو افتد ز سر پل گذرد
کشتى عقل، خراباتى اين گرداب است
زهره کيست دلير از قدح مل گذرد؟
بس که در هر گذرى راهزنى پنهان است
رشته از کوچه گوهر به تأمل گذرد
اگر از عمر گرانمايه بيابد مهلت
صائب آن نيست ز کشمير و ز کابل گذرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید