شماره ١١٢: مرکز از دايره انگشتر فرمان دارد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
مرکز از دايره انگشتر فرمان دارد
مور در خانه خود حکم سليمان دارد
مى توان يافت ز عنوان که چه در مکتوب است
پا منه بر در آن خانه که دربان دارد
مى کند خنده گل جلوه آغوش وداع
تا که ديگر سر تاراج گلستان دارد؟
اگر افتادن ما خاستنى خواهد داشت
سقف افلاک خطرهاى نمايان دارد
پايه ناز دو بالا شود از خودبينى
شبنم آن به که ز گل آينه پنهان دارد
نکند زخم زبان بيخبران را بيدار
پاى خوابيده چه پرواى مغيلان دارد؟
هرکه را گوشه اى از وسعت مشرب دادند
گر همه مور بود ملک سليمان دارد
خبر از خنده سوفار ندارد پيکان
چه اثر در دل غمگين لب خندان دارد؟
روز ما تيره ز انديشه فردا شده است
خواب ما را غم تعبير پريشان دارد
تشنگان حال جگر سوختگان مى دانند
خبر از تشنه ما ريگ بيابان دارد
شورش عشق و جنون را ز دل صائب پرس
روى دريا خبر از سيلى طوفان دارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید