شماره ٧٨٤: هر که را يارى چو تو سرکش بود

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
هر که را يارى چو تو سرکش بود
کى ز بيم تيغ سر در کش بود
مجلسى کانجا بود شمعى چو تو
مرغ جان پروانه آتش بود
چند گه بگذار تا مى بينمت
تا که جانم وام تو، مهوش، بود
روز و شب مى ميرم اندر ياد تو
مرگ هم بر ياد رويت خوش بود
گر به يک بوسه لبت بتوان گزيد
آن يکى بوسه به جاى شش بود
تا سزا بيند دل بى عافيت
خوبرو آن به که گردنکش بود
خسروا، گر عاشقى از غم منال
عشقبازان را دل غمکش بود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید