شماره ٧٣٤: باش تا بار دگر آن پسر اين سو آيد

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
باش تا بار دگر آن پسر اين سو آيد
مست و خوش پيش ملامتگر بدخو آيد
گر چه من کشته شوم زان، که بگويد به کمند؟
وه که آن عشوه گرى هات چه نيکو آيد
هر چه اندر دلم و پيش دو چشمم، يارب
پيش آن نرگس خونخواره جادو آيد
آنکه بد گفت مرا روى چو ماهش بينيد
آن همه در نظر من بر سر او آيد
دل که در زلف گره بست غم آن نيست، غم آنست
که به خفتن گرهش در سر پهلو آيد
نيست زان شوخ، همه از دل پر خون من است
هر دمم اين همه خونابه که بر رو آيد
خسروا، زمزمه عشق نهان نتوان داشت
هر کجا عود بر آتش بنهي، بو آيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید