شماره ٦٩٣: برهم بماند ديده، کس ازان سوار نامد

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
برهم بماند ديده، کس ازان سوار نامد
خبرى ز خود ندام که خبر زيار نامد
چه کنم، اگر چو نرگس نکنم سفيد ديده
که ز شاخ آرزويم به جز انتظار نامد
منم و نواى ناله، شب هجر و رقص گريه
چه کنم سرود شادى که دل فگار نامد
به نهال صبر عمرى ز دو ديده آب دادم
تو ز بخت شور من بين که کهى به بار نامد
به چه بندم اين دو ديده که دو رخنه بلا شد
ز ره تو با صبا هم قدرى غبار نامد
به جفا مگو دلم را که کجا رسيدى اينجا؟
به کمند برد زلفت که به اختيار نامد
دل خلق پاره پاره نگرى ز نالش من
که به جز جراحت دل ز فغان زار نامد
بشکست قلب ما را صف کافران غمزه
حشم خرد روان شد که به هيچ کار نامد
به دلم نشسته پيکان، مزن، اى حکيم، طعنه
که ترا به پاى نازک خله اى ز خار نامد
نه که بيهده ست خسرو، دل رفته باز جستن
که ز رفتگان آن کو يکى از هزار نامد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید