شماره ٦٦٦: دل که با خوبان بدخو آشنايى مى کند

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
دل که با خوبان بدخو آشنايى مى کند
شيشه اى با خاره اى زور آزمايى مى کند
بنده در کويش که خون خويش مى سازد روان
در حساب خويش حسنش را روايى مى کند
پختگان دانند کار از خامى پروانه کو؟
پيش شمع از سوزش خود روشنايى مى کند
من که با روى توام کارى ست، چون بينم مگو؟
سوى خورشيدى که هر سو خودنمايى مى کند
زاهدى کو خو به مسجد کرد و خوبان را نديد
هست نابالغ، ضرورت پارسايى مى کند
مست آن ذوقم که شب در کوى خويشم ديد زلف
کيست اين؟ گفتند درويشى گدايى مى کند
چون طمع دارند مشتاقان وفا از نيکوان
حسن چون با نيکوان هم بى وفايى مى کند
شعله مشرق که چرخ افروخت، مى دانى که چيست؟
بر دل هم صحبتان داغ جدايى مى کند
گر نه خسرو از حيات خويشتن سير آمده ست
از چه با خوبان بدخو آشنايى مى کند؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید