شماره ٥٧٧: از ياد تو دل جدا نخواهد شد

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
از ياد تو دل جدا نخواهد شد
وز بند تو جان رها نخواهد شد
دل را به تو دادم و نمى دانى
چون مى دانم مرا نخواهد شد
پيوند تو از تو نگسلم هرگز
تا جامه جان قبا نخواهد شد
تير مژه مى زنى که کس پيشت
چون من هدف بلا نخواهد شد
در بوسه دمى شمار، گو مى کن
من مى شمرم، دغا نخواهد شد
يارب، به کجا گريزم از تيرت؟
هر جا که روم خطا نخواهد شد
مى گو سخني، مترس از غمزه
مست است و برين گوا نخواهد شد
دردى دارم به سينه از عشقت
کان درد کهن دوا نخواهد شد
گفتى که غلام من نشد خسرو
هم خواهد شد، چرا نخواهد شد؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید