شماره ٥٢٦: جايى گذرت، اى بت چالاک، نيفتد

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
جايى گذرت، اى بت چالاک، نيفتد
کز هر طرفى در جگرى چاک نيفتد
در عرصه بستان جهان، سرو قباپوش
خيزد بسي، اما چو تو چالاک نيفتد
گر در ته پاى تو نخواهد که کند فرش
نور مه و خورشيد بر افلاک نيفتد
خون ريز ز عشاق و فگن لعل بساطى
تا سايه بالاى تو بر خاک نيفتد
هر بار ميا پيش من خسته بيدل
تا اين دل بدبخت به تاباک نيفتد
خواهم که ز سر خيزم و در پاى تو افتم
جان باز چو من عاشق بى باک نيفتد
اى شوخ، مکن لاغ که خوش کرد ترا عشق
شعله ز پى لاغ به خاشاک نيفتد
رحمت مکن، ار گريه کند عاشق بد چشم
کز ديده ناپاک در پاک نيفتد
خوش مى گذرى بى خبر از گريه خسرو
هشدار کت آه دل غمناک نيفتد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید