شماره ٥٠٨: يک روز به عمرى ز منت ياد نيايد

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
يک روز به عمرى ز منت ياد نيايد
يک شب رهى از کوى غمت شاد نيايد
از بوى توام سوخته شد، وه دلم آخر
کمتر شود اين شعله، اگر باد نيايد
يارب که مى خوشدليت باد گوارا
هر چند که از مات گهى ياد نيايد
فرداش مخوانيد به بالينگه من، زانک
شيرين به سر تربت فرهاد نيايد
جانم که به ويرانه غم ماند مخوانيد
کاين باغ خرابه ست، ورا باد نيايد
دشوار نباشد دگرم بندگى دل
آزاد کس از جان خود آزاد نيايد
نوروز در آيد ز براى همه مرغان
بلبل ز پى رفتن صياد نيايد
ديوانه بگردم من ازين کوى به آن کوى
ديوانه وش آن ترک پريزاد نيايد
خسرو چو کند ناله چو فرهاد، شبى نيست
کز ناله او کوه به فرياد نيايد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید