شماره ٤٦٣: دلت هر لحظه مى گردد کجا روى وفا رويد؟

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
دلت هر لحظه مى گردد کجا روى وفا رويد؟
غلط خود مى کنم، در سنگ غلطان کى گيا رويد؟
ز بس دلها که در کويت فرو شد، هر زمان آنجا
همه باران خود بارد، همه مردم گيا رويد
دلت سنگ است و من از تو زبان گندمين خواهم
چگونه خوشه گندم ز روى آسيا رويد
بناگوش بنفشه سرکش است از نالش سبزه
که تا آن سبزه در زير بناگوشش چرا رويد؟
بسى ديدم که گلهاى معين رويد از بستان
نديدم بوستانى کاندران مشک ختا رويد
خطى باشد به خون ز اقرار دل از بندگى او
هر آن سبزه که بر خاک درت از خون ما رويد
بود از غصه هاى دل بهم پيوسته تو بر تو
گلى کز آب چشم ما به کويت جابه جا رويد
دل خسرو که از باد حوادث دانه غم شد
نمى داند که در کشت وفادارى کجا رويد؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید