شماره ٣٨٨: هر عاشقى که ترسد از طعنه و ملامت

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
هر عاشقى که ترسد از طعنه و ملامت
دعوى عشق بازى بر وى بود غرامت
قد قامت مؤذن در گوش در نگنجد
آن را که شد ز خوبان مشمول قد و قامت
ساقي، بده شرابى زين توبه ريايى
کز جام مى بشويد ديباچه کرامت
اى شوخ، نيست فرقى از آفتاب تا تو
از بهر فرق گويى زلف تو شد علامت
نظارگى نداند هول و هلاک محشر
کو بيندت به ناگه در ساحت قيامت
عاشق که پاره دامن در کوچه ها نيفتد
گو گرد پا در آور دامن استقامت
جز تو به هر که دادم دل را شدم پشيمان
جان زان تست بستان بر شکر اين ندامت
در عشق کز سلامت جان بر لب آمد اکنون
من خير باد کردم تو ديرمان سلامت
غمهات در دل شب پيش خيال گويم
اى آنکه خفته اى خوش در منزل سلامت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید