شماره ٣٤٤: مرا به سوى تو پيوند دوستى خام است

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
مرا به سوى تو پيوند دوستى خام است
به آفتاب ز ذره چه جاى پيغام است
هزار جان مقدس شدند خاکستر
هنوز پختن سودات از آدمى خام است
بيار ساقى درياى مى که جانم سوخت
ز جاجه دل من گر چه دوزخ آشام است
ازان چراغ که دلهاى خلق مى سوزد
چراغها به سر کوى تو به هر شام است
خطاست نسبت بالاى تو به سرو، که سرو
نه شوخ وشنگ خرام است و مست و خودکام است
دلم که بستده اى باز ده که که لاف زنم
که اين خرابه ز سلطان خويش انعام است
زکوة حسن کم از يک نظاره آخر کار
گداى کوى توام، گر چه خسروم نام است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید