شماره ٣٢٥: چو خشم مست تو در خوابگاه ناز بخفت

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
چو خشم مست تو در خوابگاه ناز بخفت
بر آستانت مرا سخت حيله ساز بخفت
ز ناز بازى چشمت اميدوار شدم
ولى دريغ که چشمت به خواب ناز بخفت
درين هوس که ببيند به خواب چشم ترا
بخفت نرگس و بيدار گشت و باز بخفت
به باغ با تو همى کرد سر و پاى دراز
به يک طنابچه که بادش بزد دراز بخفت
تصور تو به خوبى نگنجدم به خيال
حقيقت است که در پرده مجاز بخفت
رخ آن گهيم نمودى که من ز دست شدم
چه سود جلوه محمود چون اياز بخفت
ز خاک پاى نمانده ست چشم خسرو باز
به خاک پات که اين چشمهاى باز بخفت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید