رنگى از حسن تو در روى گل است
وز لب لعلت خيالى در مل است
از خيال نرگس جادوى تو
در چمن ها چشم نرگس بر گل است
از نسيم صبح کى بيرون رود
بوى گل کاندر دماغ بلبل است
از کمند عنبرين گيسوى تو
ملتهب کى دل شود، گر دلدل است
رحم کن بر خسرو، ار بشنيده اى
کز فغانش عالمى در غلغل است