شماره ٢٥٦: از تو بر خاطر مرا آزار نيست

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
از تو بر خاطر مرا آزار نيست
بى تو در ملک جهانم کار نيست
گر به جاى من ترا عشاق هست
جز تو در عالم مرا دلدار نيست
تا نخواهى صحبت اغيار نيست
ور به جان جويى وصال يار نيست
فتنه انگيزي، بلاجويى و کژ
در جهان چون آن بت عيار نيست
در سر ابستان فردوس برين
مثل رويت يک گل بى خار نيست
در همه بازار صرافان عشق
همچو روى زرد من دينار نيست
چون لبش از مصر شکر برنخاست
چون دو زلفش مشک در تاتار نيست
چشم او را گفتم، اى خونخوار مست
در جهانى مستى چو تو خونخوار نيست
گفت ترک مست چون خنجر کشيد
جز بلاانگيزى او را کار نيست
چند بار هجر بر جانم تهى
بر درش چون عاشقان را بار نيست
اى دل بيچاره، يک چندى بساز
طاقتم هر بار بود، اين بار نيست
غم بر احوال جهان تا کى خورى
خسروا، گر مر ترا غمخوار نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید