شماره ٢٣٣: ساقيا، باده ده امروز که جانان اينجاست

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
ساقيا، باده ده امروز که جانان اينجاست
سر گلزار نداريم که بستان اينجاست
دگرم نقل و شرابى نبود، گو کم باش
گريه تلخ و شکر خنده پنهان اينجاست
ناله چندين مکن، اى فاخته، کامشب در باغ
با گلى ساز که آن سرو خرامان اينجاست
هم ز در باز رو، اى باد و نسيم گل را
باز بر باز که آن غنچه خندان اينجاست
يار در سينه و من در سکرات اجلم
دست در سينه من ساى و ببين جان اينجاست
خواه، اى جان، برو و خواه همى باش که من
مردنى نيستم امروز که جانان اينجاست
اى مگس، چند به گرد لب آن مست پرى
کنجهاى دهنش بين شکرستان اينجاست
خنده ضايع مکن، اى کان نمک، در هر جاى
پاره هاى جگر سوخته بريان اينجاست
سالها آن دل گم گشته که جستي، خسرو
هم همين جاش طلب، زلف پريشان اينجاست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید