شماره ١٦٥: دلم زو شب حديث ناز مى گفت

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
دلم زو شب حديث ناز مى گفت
همى گفت آن حديث و باز مى گفت
نمى آمد مرا خواب از غم دوست
ز هجران سرگذشتى باز مى گفت
خيال غمزه از پيکان دلدوز
پيام ترک تيرانداز مى گفت
نهان مى مردم و مى زيستم باز
که جان با من سخن زان ناز مى گفت
مرا مى کشت ياد آن که روزى
به غمزه با من آن بت راز مى گفت
خوش آن مرغى که مى آمد از آن باغ
کبوتر را سلام باز مى گفت
دل من مست بود و قصه دوست
گهى زانجام و گه ز آغاز مى گفت
ز زلفش عقل مى ناليد با چشم
جفاى دزد با غماز مى گفت
چو چنگ غم زده در گريه خسرو
سرود عاشقان با ساز مى گفت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید