شماره ٨٤: گذشت آرزو از حد به پاى بوس تو ما را

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
گذشت آرزو از حد به پاى بوس تو ما را
سلام مردم چشمم که گويد آن کف پا را
تو مى روى و ز هر سو کرشمه مى چکد از تو
که داد اين روش و شکل سرو سبز قبا را
مراست ياد جمالت به دل چنانکه به ديده
خيال خوان کريمان به روز فاقه گدا را
برون خرام دمى تا برآورند شهادت
چو بنگرند خلايق کمال صنع خدا را
سخن ز خواستن خط مشکبار تو گفتم
بخاست موى براندام آهوان ختا را
چو در جفات بميرم، بخوانى آنچه نوشتم
بر آستان تو از خون ديده حرف وفا را
فلک که مى برد از تيغ بندبند عزيزان
گمان مبر که رساند بهم دو يار جدا را
دران مبين تو که شور است آب ديده عاشق
که پرورش جز از اين آب نيست مهرگيا را
صبا نسيم تو آورد و تازه شد دل خسرو
چنين گلى نشکفته ست هيچگاه صبا را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید