شماره ٢٩: هر که زير پيرهن بيند مرا

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
هر که زير پيرهن بيند مرا
مرده اندر کفن بيند مرا
خويش را من خود کسى دانم ولى
يار اگر از چشم من بيند مرا
آرزو دارم قصاص از دست دوست
تا بدانسان مرد و زن بيند مرا
بر سر راهش کشيدم زار زار
بو که آن پيمان شکن بيند مرا
بيدلى کش عيب مى کردم کجاست
تا به کام خويشتن بيند مرا
نازنينا، زين هوس مردم که خلق
با تو روزى در سخن بيند مرا
باد هر روزى به جولا نگاه تو
خاک خوارى بر دهن بيند مرا
گر بيايد باز مرغ نامه بر
طعمه زاغ و زغن بيند مرا
جوى خون راند به جاى جوى شير
خسروم، گر کوهکن بيند مرا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید